کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوست بر کسی زندان شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پوست بدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: pus طاری: püss-e bedan طامه ای: pust طرقی: püss-e bedan کشه ای: püs(s) نطنزی: pust-e bedan
-
تخت پوست
لهجه و گویش تهرانی
زیرانداز پوستی،بساط درویشی
-
تخته پوست
لهجه و گویش تهرانی
زیرانداز درویشان
-
پوست کلفت
لهجه و گویش تهرانی
مقاوم،بیخیال
-
کیست (غدة زیر پوست)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: došvel طاری: došmel طامه ای: qodda طرقی: došmel کشه ای: došmel نطنزی: dombelǰirpusti
-
آش دادن (پوست)
لهجه و گویش تهرانی
دباغی
-
جُل و پوست
لهجه و گویش تهرانی
مفرش ،اثاثه
-
دست و پا تو پوست گردو گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتار کردن
-
تو پوست گردو گذاشتن (دست/پا)
لهجه و گویش تهرانی
دست و پای گربه دزد را قیرزده در پوست گردو میچسباندند ،ازشکارعاجز میشد
-
جستوجو در متن
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...