کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گُرّه
لهجه و گویش بختیاری
gorra مقدار گیاه یا گندم چیده شده که در پنجه یک دست بگنجد.
-
پا چکمه ای
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که روی پنجه های پا و انگشتانش پر روییده
-
گل نم
لهجه و گویش تهرانی
آب پاشی ملایم با پنجه دست و سطل آب
-
پِنْجَ
لهجه و گویش گنابادی
penja در گویش گنابادی یعنی نوک انگشتان دست ، پنجه دست
-
قمبال
لهجه و گویش بختیاری
qambâl 1. چنگال؛ 2. با پنجه گرفتن. zade-s be qambâl-o raft>:گرفتش به چنگال و رفت> .
-
پِنْجِ کِش
لهجه و گویش گنابادی
penjekesh در گویش گنابادی وسیله ایست شبیه چهارشاخ ولی با دسته کوچه و با قسمتی شبیه تیغ ریش زنی و اصلاح صورت که با نخی دو طرف آن به چوبی وصل است و برای ایجاد پَلْ در زمین کشاورزی بکار میرود ، نوعی نان که با پنجه خمیر را صاف کنند.
-
نون،نان(گونه ها)
لهجه و گویش تهرانی
بربری، تافتون، سنگک، مشهدی، لواش، پنجه کش،کماج،ساج،روغنی، قندی،شیری، زنجبیلی، پادرازی، خشکه، دو تنوره، شیرمال، توتک، فطیر (بدون خمیرمایه)، یوخه،برنجی،خرمایی