کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاشیدن
لهجه و گویش بختیاری
pâšidan پاشیدن.
-
واژههای مشابه
-
دونه پاشیدن،دون پاشیدن
لهجه و گویش تهرانی
دام گذاشتن، فریفتن
-
پاشیدن، پاچیدن
لهجه و گویش تهرانی
ترکیبات پاشیدن: آب پاش، دون پاچیدن( دام گذاشتن)
-
جستوجو در متن
-
تیفُنَّن
لهجه و گویش بختیاری
tifonnan پاشیدن، پخش کردن.
-
اِز گَلِ یَک دَر رَفتن
لهجه و گویش بختیاری
ez gal-e yak dar raftan از هم پاشیدن، از سرِ هم باز شدن.
-
آبپاشی
لهجه و گویش تهرانی
آب پاشیدن برای خنک شدن حیاط
-
فیچیدن
لهجه و گویش بختیاری
fičidan 1. پریدن از خواب ez xow fičid>:از خواب پرید> ؛ 2. پاشیدن، بیرون پاشیدن مایع از ظرف به هنگام جوشیدن.
-
شاْرْ
لهجه و گویش گنابادی
shar در گویش گنابادی یعنی پاشیدن ، پاشیده شده
-
وُرِّختن
لهجه و گویش بختیاری
vorrextan درهم ریختن، درهم پاشیدن، زیر و رو کردن.
-
تگرگی
لهجه و گویش تهرانی
خیلی خنک،پاشیدن سیمان روی دیوار
-
پَشَنگ، پشنگه
لهجه و گویش تهرانی
ترشح، پشنگه،با دست آب پاشیدن
-
تُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
tolok در گویش گنابادی یعنی شکستن ، صدای شکستن چیزی ، از هم پاشیدن
-
کوزه شکستن
لهجه و گویش تهرانی
پشت سر کسی کوزه شکستن برای برنگشتن او#آب پاشیدن