کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وِرْز
لهجه و گویش گنابادی
werz در گویش گنابادی یعنی مشت و مال ، ماساژ ، با پا لَگَد کردن ، آدم سریع را هم ورز گویند ، سریع
-
ورز دادن
لهجه و گویش تهرانی
مالش دادن خمیر و گِل تا ورآید .
-
وَرز و وُلا
لهجه و گویش بختیاری
varz-o-volâ 1. مشتمال دادن، مالش دادن؛ 2. عمل آوردن گِل یا خمیر با دست.
-
واژههای همآوا
-
وِرْز
لهجه و گویش گنابادی
werz در گویش گنابادی یعنی مشت و مال ، ماساژ ، با پا لَگَد کردن ، آدم سریع را هم ورز گویند ، سریع
-
جستوجو در متن
-
وَرزوو
لهجه و گویش بختیاری
varzow گاو نر، گاو ورز.
-
تریاک مال
لهجه و گویش تهرانی
ورز دهنده و لوله کن تریاک
-
گَلْ
لهجه و گویش گنابادی
gal در گویش گنابادی یعنی ورز دادن گِلْ با پا ، چرخاندن ، دور دادن
-
لِخْچَ
لهجه و گویش گنابادی
lekhcha در گویش گنابادی یعنی خمیر ورز داده شده ، خمیر قطعه قطعه شده
-
کِلالیک
لهجه و گویش بختیاری
kelâlik ظرف زباله (در بهار فضولات گوسفندان شل و نرم و داراى چسبندگى بسیار است. با ورز دادن این فضولات ظروف بسیار سبکى مىسازند مانند ظرف زباله، کندو و درِ کندو.