کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همه گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
این همه
لهجه و گویش تهرانی
مقدار زیاد
-
چه همه!
لهجه و گویش تهرانی
چه زیاد
-
بی همه چی،بی همه چیز
لهجه و گویش تهرانی
بد ترین فرد،کسی که به هیچ اصلی پایبند نیست
-
تو از همه پیرتری.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: to az hamâ pirtar-e. طاری: to az hama pirtar-e. طامه ای: to pirtar-e hame-yi. طرقی: to az hama pirtar-e. کشه ای: to pirtar az hama-yi. نطنزی: to az hama pirtar-e.
-
بی همه چی
لهجه و گویش تهرانی
پست
-
همه از رفتار او ناراضی هستند.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hamâ az raftâreš nârâzi-yande. طاری: hama raftâreš-vâ nârâzi-yand. طامه ای: hama az raftâr-e nuhun nârâzi-yan(d). طرقی: hama az raftâr-e e-de nârâzi-yand. کشه ای: hama az raftâr-e e nârâzi-yan(d). نطنزی: hama az raftâr-e non nârâzi-yan(d).
-
همة این گوسفندان و بزها مال من است.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hamâ nen gusbandâ-vo bozâ mâl men-a. طاری: hama-ye in hayunhâ-vo bozhâ, hamašun mâl mun-a. طامه ای: hama-ye ni heyvunâ-vo bezâ mâl-e mun-e (/-a). طرقی: hama-ye in gösfandhâ-vo bezhâ, hamašun mâl mun-and. کشه ای: hama-ye in hayvunhâ-vo bozhâ ...
-
اگر به جای آن همه تخمة بوداده مقداری آش خورده بودی، الآن حالت بهتر شده بود.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: aga avaz-e neqza toxma-ye buduwa, iza âš-ed bexardabo, hâled vehdar bo. طاری: age be yâ-ye in hama töma-ye biyowhâtâya, ye poyi âš-ed bexârdabo, had hâled vahdar bo. طامه ای: ege be yâ-ye hame ni tümehâ-ye budâyi, âš-ed boxârdebo, alân hâled...
-
جستوجو در متن
-
باج گیر
لهجه و گویش تهرانی
زور گیر
-
گیر
لهجه و گویش بختیاری
gir دندانِ نیش جانوران گوشتخوار.
-
بونه گیر
لهجه و گویش تهرانی
ایراد گیر و بهانه ای
-
گیر آوردن
لهجه و گویش تهرانی
پیدا کردن، بدام انداختن:بچه گیر آوردی، تنها گیرآوردی
-
تلکه بگیر،تلکه گیر
لهجه و گویش تهرانی
کلاش،زور گیر،تلکه کننده.
-
شتل بگیر،() گیر،()خور
لهجه و گویش تهرانی
باجگیر قمار،تلکه گیر