کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزار و یک اسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هزار پیشه،هزار خان
لهجه و گویش تهرانی
جعبه دارای چندین جای مختلف،صندوق سفر
-
نایب هزار
لهجه و گویش تهرانی
مقام مهم نظامی
-
هزار رنگ دیده
لهجه و گویش تهرانی
دست مالی شده
-
جستوجو در متن
-
پستائی
لهجه و گویش تهرانی
در نانوائی یک تغار خمیر (20 من)،خمیر و نمک و مایه پخت یک روز
-
یکسر و یک بالین
لهجه و گویش تهرانی
مرد یک زنه
-
یِى سُمّه
لهجه و گویش بختیاری
yey-soma یک سُمه، داراى یک سُم (اسب و الاغ).
-
مکابره کردن
لهجه و گویش تهرانی
یک و دو کردن
-
یک چارک
لهجه و گویش تهرانی
1/4آجر و هرچیز
-
یک سر و دو گوش
لهجه و گویش تهرانی
آدمیزاد
-
یک و به دو کردن
لهجه و گویش تهرانی
مشاجره
-
سی شاهی
لهجه و گویش تهرانی
یک و نیم ریال
-
پابَن
لهجه و گویش بختیاری
pâ-ban 1. پاىبند؛ 2. زنجیرى که با آن یک پا یا یک دست و یک پاى اسبان سرکش را به میخ طویله مىبندند.
-
بار
لهجه و گویش تهرانی
یک دست (کله و پاچه و دل و جگر و قلوه و جگر سفید)
-
قُدّ
لهجه و گویش تهرانی
لجباز و یک دنده،کله شق و خود رأی