کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمنوکبریده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیم
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nesf طاری: nesm / nim طامه ای: nim طرقی: nesm / nim کشه ای: nesm / nim نطنزی: nesf
-
رون بُریدَه
لهجه و گویش بختیاری
run borida ران بُریده (نوعى نفرین).
-
چارپا بُریدَه
لهجه و گویش بختیاری
čârpâ-borida چهار پا بریده، نوعى نفرین به جانورى کهزیان رسانده باشد.
-
انگشت بریده
لهجه و گویش تهرانی
بدجنس
-
دُم بریده
لهجه و گویش تهرانی
شیطان
-
گیس بریده
لهجه و گویش تهرانی
فاحشه،سلیطه،بدنام
-
نُس بریده
لهجه و گویش تهرانی
غرغرو،کنیزغرغرو
-
چوچول بریده
لهجه و گویش تهرانی
غرغرو،کنیز ختنه کرده.
-
نوکِ بینی
لهجه و گویش تهرانی
فاصله نزدیک
-
نیم من
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nimmen طاری: nimmun طامه ای: nimmun طرقی: nimun کشه ای: nimmun نطنزی: nimmen
-
ده نیم
لهجه و گویش تهرانی
نیم عشر
-
نیم بند
لهجه و گویش تهرانی
نیم پخته،نصفه و نیمه، نیمه کاره، بی محتوا
-
نیم پز
لهجه و گویش تهرانی
ناقص و الکن، ناپخته
-
نیم تنه
لهجه و گویش تهرانی
جلیقه
-
نیم شکر
لهجه و گویش تهرانی
حلوای آرد برنج و هل و گلاب و شکر که تکه تکه بریده میشود