کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگهبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بوسون پا
لهجه و گویش بختیاری
busun-pâ نگهبان جالیز.
-
دشت بون
لهجه و گویش تهرانی
نگهبان کشتزار
-
پایِنَّه
لهجه و گویش بختیاری
pâyenna 1. نگهبان؛ 2. کسى که دیگرى را زیر نظر داشته باشد.
-
پس قراول
لهجه و گویش تهرانی
نگهبان پشت لشکر
-
پاکار
لهجه و گویش تهرانی
کارگر، زارع،مباشر،نگهبان،جانه دار
-
گُمار
لهجه و گویش گنابادی
gomar در گویش گنابادی یعنی گماشتن ، مسئول قرار دادن ، مراقب و نگهبان کردن
-
سگِ گلِّه
لهجه و گویش بختیاری
sag-e galla سگ نگهبان گله (سگى بسیار قوى که به گرگ حمله مىکند این نوع سگان اگر درصحرا به کسى حمله کنند حتما باید آن شخص بنشیند تا سگ از حمله منصرفشود).