کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَظَرَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نظر پاک
لهجه و گویش تهرانی
چشم پاک و مومن
-
نظر تنگ
لهجه و گویش تهرانی
کوتاه نظر، خسیس، تنگ چشم
-
نظر قربونی
لهجه و گویش تهرانی
مهره چشم زخم،چشم خشک شده گوسفند برای دفع نظر
-
نظر کرده
لهجه و گویش تهرانی
مورد توجه اولیا و انبیا
-
چشم و نظر
لهجه و گویش تهرانی
چشم زخم
-
جستوجو در متن
-
نَزَر کِردَه
لهجه و گویش بختیاری
nazar kerda نظر کرده (منظور از چشمه، قنات، درخت یا هر چیز نظر کرده آن است که مورد توجه یکى از مقدسان واقع شده و آسیبپذیر نیست).
-
بپا
لهجه و گویش تهرانی
مراقب،کسی که جایی را تحت نظر دارد
-
خر خود را راندن
لهجه و گویش تهرانی
کار مورد نظر خود را کردن
-
چشم پاک
لهجه و گویش تهرانی
نظر پاک
-
چشم تنگ
لهجه و گویش تهرانی
تنگ نظر
-
چشم ودل سیر
لهجه و گویش تهرانی
نظر بلند
-
پایِنَّه
لهجه و گویش بختیاری
pâyenna 1. نگهبان؛ 2. کسى که دیگرى را زیر نظر داشته باشد.
-
تَنگِلا قُشون
لهجه و گویش بختیاری
tangelâ-qošun در تنگنا قرار گرفتن (از نظر جا).
-
نَزَر کردن
لهجه و گویش بختیاری
nazar kerdan نظر کردن، چشم زدن.