کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسبت هوا به سوخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هوا به هوا شدن
لهجه و گویش تهرانی
مسافرت
-
پهن پا زدن
لهجه و گویش تهرانی
پهن را برای تبدیل به سوخت زمستان هم زدن
-
سر به هوا
لهجه و گویش بختیاری
sar be havâ سر به هوا، بازیگوش.
-
تیپ هوا کردن
لهجه و گویش تهرانی
دسته کبوتر را به هوا فرستادن
-
پِهِن پازن
لهجه و گویش تهرانی
کسی که پهن را برای تبدیل به سوخت زمستان هم میزند
-
وُرشُنَّن
لهجه و گویش بختیاری
voršonnan 1. به هوا افشاندن غلات براى جدا شدن دانه از کاه؛ 2. به هوا انداختن کودک.
-
پایَه
لهجه و گویش بختیاری
pâya تپاله (سرگین چهارپایان را در قالبهاى بیضىشکل پهن خشک کنند و بهعنوان سوخت در زمستان به مصرف رسانند).
-
تِرْقَصْ
لهجه و گویش گنابادی
terghas در گویش گنابادی یعنی پرتاب ، پرت کردن ، به هوا انداختن
-
آب به آب شدن
لهجه و گویش تهرانی
مسافرت ،تغییر آب و هوا
-
سر به هوا
لهجه و گویش تهرانی
بی توجه،بی دقت،گیج،حواس پرت
-
قیقى
لهجه و گویش بختیاری
qiqi 1. هوایى؛ 2. عمودى به هوا رفتن.
-
وَبِجیْدَ
لهجه و گویش گنابادی
wabejida در گویش گنابادی یعنی سوخت ، سوخته ، آتش گرفتن پوست ، به سوختن مو های بدن انسان یا موهای کله گوسفند برای پخت کله پاچه وَبِجیدَن گویند.
-
هُفْ
لهجه و گویش گنابادی
hof در گویش گنابادی یعنی به درون کشیدن نفس ، بالا کشیدن دود ، به داخل دادن هوا ، میک زدن
-
بشکن و بالا بنداز
لهجه و گویش تهرانی
بشکنی که رو به هوا میزنند / آدم شوخ و شنگ/رقص و طرب
-
خاک تیفَه کِردن
لهجه و گویش بختیاری
xâk-tifa kerdan 1. پراکندن خاک به اطراف؛ 2. بازىکودکان با خاک و افشاندن آن به هوا؛ 3. خاک پاشیدن مرغ و خروس روى سر وتن خود.