کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناراحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناراحت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nârâhat طاری: nârâhat طامه ای: nârâhat طرقی: nârâhat کشه ای: nârâhat نطنزی: nârâhat
-
جستوجو در متن
-
دلِ بریون
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت
-
دلخور
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت
-
دلخور شدن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت شدن
-
سبیل آویزان
لهجه و گویش تهرانی
برآشفته و ناراحت
-
خم به ابرو آوردن/نیاوردن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت شدن/نشدن
-
بَر خوردن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت شدن: بهش برخورد.
-
بسوز دادن
لهجه و گویش تهرانی
دل سوزاندن،ناراحت کردن
-
بی خیالش!
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت نباش،فراموش کن!
-
دَمَغ،دَمَغ شدن، دمغ کردن
لهجه و گویش تهرانی
پَکَر،ناراحت، کسل شدن/کردن
-
زدن
لهجه و گویش تهرانی
ناراحت کردن:کفش پا را میزند
-
ور جزّیدن،ور چزّیدن
لهجه و گویش تهرانی
سخت ناراحت شدن،سوختن،مچاله شدن بر اثر سوختن
-
ورچلوزغیدن،ورچلوزیدن
لهجه و گویش تهرانی
سخت ناراحت شدن،سوختن،مچاله شدن ،پژمردن
-
جِزّیدن
لهجه و گویش تهرانی
سخت ناراحت شدن،سوختن،مچاله شدن بر اثر سوختن