کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناخن در دل زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ناخن خشک
لهجه و گویش تهرانی
خسیس
-
جستوجو در متن
-
زیر دل زدن ،دل را زدن
لهجه و گویش تهرانی
از چیزی زده شدن
-
دل بریدن
لهجه و گویش تهرانی
قید چیزی را زدن
-
صابون به دل زدن
لهجه و گویش تهرانی
امید بستن
-
قید چیزی را زدن
لهجه و گویش تهرانی
دل کندن
-
دل زیدَن (ز)
لهجه و گویش بختیاری
del zeydan 1. دل زدن، تپیدن قلب؛ 2. تردید کردن.
-
زیر دل زدن(خوشی )
لهجه و گویش تهرانی
قدر نعمت را ندانستن.
-
لک زدن ،لک ورداشتن (دل )
لهجه و گویش تهرانی
خیلی میل داشتن
-
غَنج،()زدن
لهجه و گویش تهرانی
مالش رفتن دل از شعف
-
داغ
لهجه و گویش گنابادی
dagh در گویش گنابادی یعنی ننگ ، زدن علامت بردگی یا مالکیت بر بدن انسان یا حیوان ، غصه در مرگ عزیزان داشتن ، عذاب و شکنجه ، دل شکستگی و درد فراق ، گرم کردن ، حرارت دادن
-
بُنَّکْ
لهجه و گویش گنابادی
bonnak در گویش گنابادی یعنی جفتک زدن ، پشت پا زدن ، لگد زدن ، رو برگردانیدن
-
هَمبُو
لهجه و گویش گنابادی
hambouw در گویش گنابادی یعنی هم دل ، یک دل ، همراه ، اشتراک در نظرات و تفکرات
-
زدن
لهجه و گویش بختیاری
zadan 1. زدن؛ 2. نواختن (در موسیقى).
-
شُلال زدن
لهجه و گویش بختیاری
šolâl zadan کوک زدن درشت در خیاطى.