کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گیر
لهجه و گویش بختیاری
gir دندانِ نیش جانوران گوشتخوار.
-
میان تو
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که در ارتفاع متوسط پرواز می کند
-
جُفْ گیر
لهجه و گویش گنابادی
jofgir در گویش گنابادی یعنی آچمز ، گیر کردن در وضعیتی که در آن چاره سخت یافت میشود یا کلا یافت نمیشود ، بیچاره شدن
-
زِمیْ گیْر
لهجه و گویش گنابادی
zemigir در گویش گنابادی یعنی پیر ، فرتوت ، مریض شدن ، کهنسال ، فلج شدن ، افلیج
-
ارق گیر
لهجه و گویش بختیاری
araq-gir زیرپوش مردانه.
-
بافَه گیر
لهجه و گویش بختیاری
bâfa-gir بافه گیر (وسیلهاى چوبى که غلات چیده شده و روى هم انباشته را با آن بهجاىدیگر حمل کنند).
-
تیَه گیر
لهجه و گویش بختیاری
tia-gir بوته نازک و خشک که بهسرعت روشن و شعلهور شود.
-
باج گیر
لهجه و گویش تهرانی
زور گیر
-
بد گیر
لهجه و گویش تهرانی
بد پیله .لجوج
-
بونه گیر
لهجه و گویش تهرانی
ایراد گیر و بهانه ای
-
پاچه گیر
لهجه و گویش تهرانی
پرخاشگر
-
معرکه گیر
لهجه و گویش تهرانی
نمایش دهنده خیابانی
-
گَلگیر
لهجه و گویش تهرانی
مسئول روشنایی چراغها و شمعها.
-
گیر انداختن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتار کردن
-
گیر آوردن
لهجه و گویش تهرانی
پیدا کردن، بدام انداختن:بچه گیر آوردی، تنها گیرآوردی