کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موم
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: müm طاری: müm طامه ای: mum طرقی: müm کشه ای: mim نطنزی: mum
-
موم
لهجه و گویش گنابادی
moma در گویش گنابادی یعنی می آمد ، میامد ، فعل بکار رفته در گویش گنابادی برای آمدن است.
-
واژههای مشابه
-
موم بره ،بره موم
لهجه و گویش تهرانی
اولین موم کندو که خواص طبی دارد(بهره= زنبور عسل جوان)
-
بَرّه موم،بَهره موم ،موم بَره
لهجه و گویش تهرانی
موم زنبور جوان(بهره)،موم سیاه زنبور عسل
-
مث موم
لهجه و گویش تهرانی
نرم ،بی اراده،تحت تسلط
-
جستوجو در متن
-
بَرمیم
لهجه و گویش بختیاری
barmim بره موم (صحیح آن بهره موم است. نوعی موم به رنگ یشمى که زنبوران بهره تولیدکنند و با آن درزها و شکاف کندوى جدیدرا مىپوشانند و راه ورود و خروج را بهاندازه دلخواه کوچک مىکنند. این موم بسیار معطر است و نور از آن عبور نمىکند).
-
شَم
لهجه و گویش بختیاری
ša:m 1. شمع؛ 2. موم عسل.
-
مرهم سفید
لهجه و گویش تهرانی
سفیداب قلع+ روغن کنجد+ موم
-
مرهم سیاه
لهجه و گویش تهرانی
مرهمی از سفیداب روی، روغن کنجد و موم
-
کِسِلاک
لهجه و گویش گنابادی
keselak در گویش گنابادی لانه زنبور عسل را گویند که با موم میسازد.