کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
در کردن
لهجه و گویش تهرانی
ول کردن،بلا اثر کردن،منفجر کردن،شلیک کردن
-
دِرّیْ
لهجه و گویش گنابادی
derri در گویش گنابادی یعنی ترکیدن ، سوراخ شدن ، منفجر شدن
-
پُکیدن
لهجه و گویش بختیاری
pokidan 1. ترکیدن، منفجر شدن؛ 2. باز شدن غنچه گل.
-
پُتْ
لهجه و گویش گنابادی
pot در گویش گنابادی یعنی صدا کردن چیزی هنگام برخورد با زمین یا چیز دیگر ، ترکیدن ، منفجر شدن
-
تِرِپَّسْ
لهجه و گویش گنابادی
tereppas در گویش گنابادی یعنی ترکیدن ، منفجر شدن ، صدای انفجار ، صدای سهمگین و شدید شکستن یا ترکیدن چیزی