کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پوست کلفت
لهجه و گویش تهرانی
مقاوم،بیخیال
-
بَردِکى
لهجه و گویش بختیاری
bardeki مقاوم، پرتوان، کارکشته.
-
سگ جون
لهجه و گویش بختیاری
sag-jun آدمِ مقاوم در برابر کار و مشکلات.
-
دنده پهن/()دنده پهن کردن
لهجه و گویش تهرانی
مقاوم، بیخیال /پوست کلفت شدن
-
مث سَدِ سکَندَر
لهجه و گویش تهرانی
مقاوم و پر مقاومت
-
جون سخت
لهجه و گویش تهرانی
مقاوم، دنده پهن ،پوست کلفت
-
اُسْتِ قُسْت
لهجه و گویش گنابادی
osteghost در گویش گنابادی یعنی مستحکم. مقاوم و پا برجا ، مظبوط ، مخالف ضعیف و سست ، درهم بسته شده و محکم ، استخوان دار ، بادوام ، ثابت و استوار.
-
جَرّ
لهجه و گویش بختیاری
jarr 1. مقاوم؛ 2. لاستیکمانند، چرم تابیده،پوست سر گاو را که سوراخهاى زیاد داردو نامرغوب است پس از دباغى مىتابند وبراى وصل گاوآهن به یوغ بهکار برند yo ؛3. دعوا، کشمکش jarr kâštan>:کشمکش کردن، دعوا راه انداختن> .