کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نایب قهرمان
لهجه و گویش تهرانی
مقام دوم
-
آمیز قَشَمشَم
لهجه و گویش تهرانی
کسی که برای خود عنوان و مقام قائل شود.
-
حیوونی،حیوانکی
لهجه و گویش تهرانی
در مقام دلسوزی گویند
-
اِوا خاک عالم(بر سرم)
لهجه و گویش تهرانی
در مقام ناراحتی تصنعی گفته میشود
-
بد منصب
لهجه و گویش تهرانی
کسی که در مقام قدرت بد رفتار است
-
بیا و برو، بیا برو
لهجه و گویش تهرانی
مقام اجتماعی: بیا برو داشتن
-
خوش روزه
لهجه و گویش تهرانی
در مقام قبولی طاعات گفته میشود
-
نایب هزار
لهجه و گویش تهرانی
مقام مهم نظامی
-
ننه مرده
لهجه و گویش تهرانی
بدبخت،بیچاره ،در مقام دلسوزی گفته می شود
-
یک کاره،یکاره!
لهجه و گویش تهرانی
در مقام اعتراض گفته میشود
-
کاره
لهجه و گویش تهرانی
صاحب مقام: همه کاره ، کاره ای بودن.
-
کسوت پوش
لهجه و گویش تهرانی
درویشی که به مقام رسیده و کسوت میپوشد.
-
کِسْوَتْ
لهجه و گویش گنابادی
keswat در گویش گنابادی یعنی شغل ، جایگاه ، مقام ، مرتبه
-
کُلْپَیَ
لهجه و گویش گنابادی
kolpaya در گویش گنابادی یعنی پایین رتبه ، پایین مقام ، زیردست ، فرمانبردار
-
وُچِخّیْدَ
لهجه و گویش گنابادی
wachekhkhida در گویش گنابادی یعنی پرخاشگری کردن ، پرخاش ، سخنان درشت گفتن همراه با اتهام زنی یا در مقام دفاع