کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معرکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معرکه گیر
لهجه و گویش تهرانی
نمایش دهنده خیابانی
-
معرکه گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
شلوغ کردن
-
معرکه،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
خیلی عالی ،()بودن
-
آتش بیار (معرکه)
لهجه و گویش تهرانی
کسی که به ماجرایی دامن میزند
-
وسط دعوا/معرکه
لهجه و گویش تهرانی
حین درگیری
-
جستوجو در متن
-
انتری
لهجه و گویش تهرانی
معرکه گیر با میمون
-
بساط راه انداختن
لهجه و گویش تهرانی
معرکه برپا کردن:عجب بساطی است!
-
جای دوست ودشمن نشان دادن
لهجه و گویش تهرانی
کار عنتر در معرکه
-
لوطی،لوطی انتری
لهجه و گویش تهرانی
کسی که با میمون نمایش میدهد،معرکه گیر.
-
چراغ آخر،چراغ الله
لهجه و گویش تهرانی
پولی که معرکهگیر پس از پولهای دیگر مطالبه میکند.
-
قِشْقِرِقْ
لهجه و گویش گنابادی
gheshgheregh در گویش گنابادی یعنی معرکه گرفتن ، به شورش فراخواندن ، درگیری و دعوا
-
بچه مرشد
لهجه و گویش تهرانی
وردست درویش ،وردست نمایشگر و معرکه گیر دوره گرد
-
پَردار
لهجه و گویش تهرانی
پولی که جهت اغفال تماشاگران معرکه پرداخت و دوباره برگشت شود.تبانی