کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطلع کرد او را از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تَپ تَپو
لهجه و گویش بختیاری
tap-tapu بختک، کابوس، نوعى نارسایى قلبى و مغزى (در فرهنگ عامیانه نام موجودى است که در خواب به سراغ آدمى مىآید و جزءجزء بدنش را روى جزء به جزء بدن انسان مىاندازد. بهدلیل سنگینى وزن او انسان در حالت خواب قادر به هیچگونه حرکتى نیست. گویند اگر کسى بتواند...
-
پا اِنّاز
لهجه و گویش بختیاری
pâ ennâz پا انداز، هدیهاى که از طرف داماد به عروس دهند (هنگامى که عروس را براى به تخت نشاندن مىبرند، او چند بار از رفتن خوددارى مىکند. هربار هدیهاى به او مىدهند تا به راه خود ادامه دهد و به این هدیهها «پا اِنّاز» گویند).
-
کُرچَل گرفتن
لهجه و گویش بختیاری
korčal gereftan 1. خوشههاى گندمى را که پس از کوبیدن خرمنبهصورت سنبله باقىمانده جداگانه با چوب ستبرى کوبند تا دانه از پوشینه جدا شود؛ 2. (کنایى) به کسى که کتک بسیارى خورده باشد،مىگویند:«کُرچَل او را گرفتهاند». نیز čapčap kerdan .
-
بُزِ گَد
لهجه و گویش بختیاری
boz-e gad بزِ بىشاخ. (مردم لرستان گوشت این بز رانمىخورند و براى آن داستانى نقلمىکنند:در لرستان زیارتگاهى است کهمتولى آن بزى گد داشت و مردم شیرشرا متبرک مىدانستند. گفته مىشود مردىآن بز را دزدید و گوشت آن را خورد و پس از آن عقرب او را گزید و مرد.)
-
پابیى
لهجه و گویش بختیاری
pâ-beyi ساقدوشِ عروس (زن میانسال، متأهل، دانا و زیرکى که در هرجا همراه عروس است و پس از به حجله رفتن او دستمال زفاف را که نشانه پاکدامنى است براى خانواده عروس مىبرد).
-
شاخِ هَجُمت هِشتن
لهجه و گویش بختیاری
šâx-e hajomat heštan 1. نهادن شاخ حجامت (براى گرفتن خون)؛ 2. (کنایى) کسى را به دروغ بزرگ کردن و از او بهره بردن.
-
سینَه وَنِّ سگ
لهجه و گویش بختیاری
sina-vann-e sag سینهبند سگ (سگِ گلّه به هنگام حمله اگر چند متر فاصله داشته باشد،اولین ضربه را با سینه به دشمن مىزند. بدین سبب او را به سینهبندىمجهز مىکنند که از چند لایه چرم ضخیم تشکیل شده و در میان آنسیخکى حدود پنج سانتىمتر قرارمىدهند که هنگام حمله ...
-
قلویربَن
لهجه و گویش بختیاری
qalvir-ban غربالباف، غربالبند. طرز بافت و ساخت:زنان کولى دورهگرد، زوائد اطراف پوست دباغى شده گوسفند را که بدون سوراخ و زدگى باشد، مىبُرند تا بیضى یا گرد شود؛ سپس از لبه پوست با ابزار کوچک بسیار تیزى شبیه عصا، نوار باریکى به پهناى 2 تا 3 میلىمتر بهصور...
-
از دو سال پیش (/ پیرارسال) تا به حال، او را ندیدهام (/ دو سال است که او را ندیده ام).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: az do sâl piš tâ hat nun-em nediya. طاری: do sal piš tâ hatun, e-m nediya. طامه ای: do sal piš tâ hâlâ, nuhun-om nadiye. طرقی: perâr tâ hatu, e-m nediya. کشه ای: do sâl-a go e-m nediya. نطنزی: do sâl piš tâ hat non-om nediya.
-
کُم کردن
لهجه و گویش بختیاری
kom kerdan تاول زدن دهان اسب بر اثر عصبى شدن (اگر به یکى از دو اسب در کنار هم بسته شده جو دهند و به دیگرى ندهند، آنکه محروم از خوردن بوده عصبى مىشود و دهانش تاول مىزند و از خوراک مىافتد. براى بهبود حال چنین اسبى به او جو و کشمش دهند و اگر خوب نشد تاو...
-
کِیوَن
لهجه و گویش بختیاری
keyvan مژدگانى (نخستین کسى که خبر تولد نوزاد را به پدر یا نزدیکان او برساند، درخواست مژدگانى مىکند و مقدار آن بستگى به وضع مالى پدر و جنسیت نوزاد دارد. مهتران نیز هنگام تولد کُره اسب و گوساله از صاحب آن درخواست کِیوَن مىکنند).
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...
-
ای کاش از همان اول حقیقت (/ راستش) را (به او) گفته بودم.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kâški az avval haqiqat-em bivâtabo. طاری: xâšga az aval hamečiš-em bevâttabo. /xâšga hamun rö-ɂe avval râšteš-em bevâttabo. طامه ای: kâški az avvel haqiqat-om be nuhun biyâtabo. طرقی: âški hamun avval haqiqat-om e vâttabo. کشه ای: kâške az a...