کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشک
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: mašk طاری: verar طامه ای: xig طرقی: xig کشه ای: xig نطنزی: mašg/ pus
-
جستوجو در متن
-
مِشگ
لهجه و گویش بختیاری
mešg 1. مُشک؛ 2. بوى مُشک، بوى عطر.
-
مَشگوله
لهجه و گویش تهرانی
مشک کوچک
-
مَشگوله
لهجه و گویش بختیاری
mašgula مشک کوچک.
-
تَلْوارَه
لهجه و گویش بختیاری
talvâra چهارپایهاى که مشک آب و مانند آن را روى آن نهند.
-
راویه
لهجه و گویش تهرانی
مشک گاو و گوساله، مشربه
-
لُنبان
لهجه و گویش تهرانی
خمیر ور آمده،مشک پر اب که جنبانده شود.
-
پشت بند
لهجه و گویش تهرانی
بدنبال، چرمی روی دوش برای حمل مشک آب
-
مَنیره
لهجه و گویش بختیاری
manira چوبى که به دو دسته مشک وصل کنند تا مانع از جمع شدن آن شود. (تصویر) مشکه زدن.
-
کولوکَه
لهجه و گویش بختیاری
kuluka مَشک کوچکى از پوست بزغاله که از آن براى حمل دوغ و ماست استفادهمىشود.
-
مِسْکَ
لهجه و گویش گنابادی
meska در گویش گنابادی یعنی کره ، چربی جدا شده از شیر در اثر زدن شیر با چوب یا تکان دادن شیر در مَشْک
-
اَرقُت
لهجه و گویش بختیاری
arqot مشک بزرگى از پوست گوساله 6 تا 12ماهه براى بههم زدن ماست و گرفتن کره از دوغ.
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
تخته پاره روی آب با مشک،حقه، منقل سفالی، قایق صاف با تیر چوبی