کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشت زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مَشت
لهجه و گویش بختیاری
mašt پیمانه پر و سرصاف غلات یا حبوبات.
-
مُشت
لهجه و گویش بختیاری
mošt مشت.
-
گُل مُشت
لهجه و گویش بختیاری
gol-mošt مشت بسته، مشت گره کرده.
-
تالا مُشت
لهجه و گویش بختیاری
tâlâ-mošt مقدار غلهاى که در یک مشت بگنجد.
-
محتوای یک مشت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: yemošt طاری: yekmošt طامه ای: imošt / čanga طرقی: itâmošt کشه ای: itâmošt نطنزی: itâmošt
-
بی پشت و مشت
لهجه و گویش تهرانی
بی پناه.
-
مشت و دروش/درفش
لهجه و گویش تهرانی
درآویختن ضعیف و قوی
-
گُرزمُشت،گرزه مشت
لهجه و گویش تهرانی
مشتی که مانند گرز کوبیده شود
-
جستوجو در متن
-
سُقُلمه زدن
لهجه و گویش بختیاری
soqolma zadan سقلمه زدن، با مشت به بدن کسى زدن.
-
مُچُّلُق زدن
لهجه و گویش بختیاری
moččoloq zadan مشت مال کردن لباس به هنگام شستشو.
-
کُمْبیْک
لهجه و گویش گنابادی
kombik در گویش گنابادی یعنی مشت زدن به پشت کسی
-
سُقُلمه
لهجه و گویش تهرانی
زدن مشت بسته ( انگشت شصت میان انگشت دوم و سوم )به پهلو