کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذاكرات را از سر گرفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گِلْگیس
لهجه و گویش گنابادی
gelgis در گویش گنابادی به قسمت گردی تهی میان موها در سر انسان گفته میشود که بطور طبیعی خالی از موست و موهای اطراف آن بصورت دایره وار دور قسمت خالی از مو را گرفته است،در گناباد اعتقاد عموم بر این بوده که کسانی که دو یا سه قسمت گردی خالی از مو در فرق س...
-
سنگ قلاب، سنگ قلاب کردن
لهجه و گویش تهرانی
کسی را از سر وا کردن
-
داللی کردن،دالی کردن
لهجه و گویش تهرانی
سر را از جایی در آوردن و دوباره پنهان شدن
-
دالی موشه ،دالی موشک
لهجه و گویش تهرانی
سر را از پشت جایی در آوردن و دوباره پنهان شدن
-
دُکّی/()کردن
لهجه و گویش تهرانی
سر را از جایی در آوردن و دوباره پنهان شدن
-
سرامیون کردن
لهجه و گویش بختیاری
sarâmiun kerdan سر و میان کردن، چادرنمازى که جلوى سر آن نزدیک به پاره شدن باشدرا از خط کمر مىشکافند و جاى سرو کمر را عوض مىکنند و دوبارهمىدوزند.
-
گیوهکَش
لهجه و گویش بختیاری
giva-kaš گیوهکش، تختکش، کسى که تخت گیوه را تهیه مىکند، لختههاى متقال یا کرباس را بریده کنار هم قرار مىدهند و با آلتى به نام اشکنه سوراخ مىکنند و چند رشته چرم خام از آن مىگذرانند و آنقدر مىکشند تا به هم فشرده شود و سر رشتهها را به گیرههاى دو سر گیوه ا...
-
لِلِّک
لهجه و گویش بختیاری
lellek ششپا، نوعى انگل که از خون جانوران تغذیه مىکند. این جانور قرمزرنگ و از ساس کمى کوچکتر است. سر خود را در پوست حیوانات فرو مىکند و پاهاى خود را نیز به هم مىچسباند و از خون جانور تغذیه مىکند و همانجا مىماند. هنگامى که آن را جدا کنند از جاى سرش خون...
-
مِلاّر
لهجه و گویش بختیاری
mellâr سهپایه چوبى (سه عدد چوب را از یک سر به هم ببندند و از آن مانند سهپایه براى مَشکزدن یا بافتن جاجیم، بوره و کیسه حمام استفاده کنند).
-
گووَه
لهجه و گویش بختیاری
gowva 1. گاوه، گُوَه، تکه چوبى که یک سر آن را از دو پهلو تراشند تا پهن و نازک شود و آن را در شکاف چوبهاى دیگر گذارند و با ضربه زدن آنها را دو نیم کنند؛ 2. بخشى از گاوآهن. (تصویر) دار.
-
شَدّه
لهجه و گویش بختیاری
šadda مجموعهاى از چند رشته مهره ریز و رنگ به رنگ که سر آنها از یک طرف به هم وصل مىشود و از طرف دیگر آزاد است (نوع مرغوب و بزرگ آن را دوشیزگان به سینه زنند و کوچک آن را براى نظربندى به سینه، پشت یا موى کودکان مىآویزند).
-
شِنْگ
لهجه و گویش گنابادی
sheng در گویش گنابادی یک حشره است که سر و صدایی شل شل مانند از خود تولید میکند و در گذشته ها این حشره را میخوردند.
-
پِرچ
لهجه و گویش بختیاری
perč 1. نوعى گیاه آبزى شبیه به نى با ساقه باریک بدون بند، آن را کوبند تا نرم شود و از آن طناب، گاله و زیرانداز بافند؛ 2. (کنایى) موى سر (مؤدبانه نیست).
-
نِیره زَدن
لهجه و گویش بختیاری
neyra zadan کره گرفتن از دوغ، در صورتى که مقدار ماست اندک باشد (آن را درون کوزه در گشاد سفالى ریزند و کمى آب به آن اضافه کنند و با چوبى که به یک سر آن دو عدد تخته بهصورت (+) نصب شده است آن را مدتى مىزنند. سپس مقدارى آب سرد در آن ریزند تا کره از دوغ ج...
-
شَهْر
لهجه و گویش گنابادی
shahr در گویش گنابادی یعنی مرکز تمدن ، شهرت آبادانی ، نام محلی که 2500 سال قبل در مظهر قنات جهانی قصبه گناباد برای کشاورزی و دفاع و زندگی توسط گبرها ساخته شد و شهر نام گرفت.(این مکان بعدها قصبه شهر هم نامیده میشد و اینک آن را کوی شرقی هم نامند.)از فا...