کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زاغ زن
لهجه و گویش تهرانی
مامور مراقبت
-
یَساوُل
لهجه و گویش بختیاری
yasâvol یساوُل، مأمور.
-
چراغچی
لهجه و گویش تهرانی
مأمور روشنایی
-
وُرْرَدْ
لهجه و گویش گنابادی
warrad در گویش گنابادی یعنی دنبال ، پیرو ، تابع ، مراقب ، مواظب ، بادیگارد ، مامور تعقیب و مراقبت
-
ماسِلِ بىچو
لهجه و گویش بختیاری
mâsel-e bi ču محصِّل بدون چوب، تحصیلدار بدون چوب، مأمور مالیات بگیر بدون چوب (مأموران و مُحصِّلان مالیات در روستاهامعمولاً با اِعمال خشونت مالیات مىگرفتند. به همین دلیل به کسى که براى گرفتن چیزى اصرار بسیار ورزد «ماسل بىچو» گویند).