کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیوان
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: livân/kâsaɂowxori طاری: livân طامه ای: âbxori طرقی: livân/owxori کشه ای: livân نطنزی: livân
-
واژههای مشابه
-
یک لیوان آب به من بده.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: itâ livân ow men de. طاری: yeg livân ow mun te. طامه ای: i livân ow be mun de. طرقی: itâ livân ow mo te. کشه ای: itâ livân ow hâte. نطنزی: itâ livân ow be mon de.
-
جستوجو در متن
-
آب خوری
لهجه و گویش تهرانی
لیوان یا کاسه آبخوری
-
آبخوری
لهجه و گویش تهرانی
حوض کوچک،لیوان،پارچ
-
اُوو خورى
لهجه و گویش بختیاری
ow xori آبخورى، لیوان مخصوص نوشیدن آب.
-
پارچ
لهجه و گویش بختیاری
pârč 1. پارچ، تُنگ آبخورى؛ 2. لیوانِ بزرگ.
-
چَقیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čaqidan ترک خوردن، شکستن ظروف چینى وبلور به سبب گرم شدن یا سرد شدنناگهانى livân čaqid>:لیوان ترکید> .