کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لو
لهجه و گویش بختیاری
lu قاپ ساییده شده.
-
واژههای مشابه
-
لُوْ
لهجه و گویش گنابادی
louw در گویش گنابادی یعنی لب ، کنار ، بغلِ
-
لُو
لهجه و گویش تهرانی
لب
-
ده لو،هشت لو ،()خوشگله
لهجه و گویش تهرانی
خال های ورق(گنجفه)
-
رنگ و لوآب
لهجه و گویش تهرانی
ظاهر
-
لو دادن،خود را ()
لهجه و گویش تهرانی
افشا کردن/بی عفتی کردن
-
لوآب، لعاب، لعاب انداختن
لهجه و گویش تهرانی
لعاب،غلظت آب خورش
-
واژههای همآوا
-
لُوْ
لهجه و گویش گنابادی
louw در گویش گنابادی یعنی لب ، کنار ، بغلِ
-
لُو
لهجه و گویش تهرانی
لب
-
جستوجو در متن
-
آدم فروش
لهجه و گویش تهرانی
لو دهنده
-
وُرْ دَمْ دَدَ
لهجه و گویش گنابادی
wardamdada در گویش گنابادی یعنی لو دادن ، راپرت دادن ، گزارش دادن ، جاسوسی ، خبرکشی ، به خطر انداختن ، جلو انداختن کسی برای کاری که راضی نیست ، تحریک کردن ، وسوسه کردن