کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لنگر به خود گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لَنگر ،لنگری
لهجه و گویش تهرانی
بادیه مسی بزرگ
-
لَنگر مسی
لهجه و گویش تهرانی
ظرف خیساندن برنج
-
لِنگر،() انداختن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد ماندن در جائی
-
جستوجو در متن
-
اِفَدَ
لهجه و گویش گنابادی
efada در گویش گنابادی یعنی خود را گرفتن ، غرور ، قیافه گرفتن
-
عیْض
لهجه و گویش گنابادی
eyz در گویش گنابادی یعنی خود را گرفتن ، برخورد مغرورانه ، تحویل نگرفتن ، خود برتر بینی ، خود پسندی
-
پُوریدَن
لهجه و گویش بختیاری
puridan جا افتادن، در جاى خود قرار گرفتن.
-
گا به گا
لهجه و گویش بختیاری
gâ-be gâ گاو به گاو:1. به عاریه گرفتن گاوِ کارى براى کشاورزى و جبران آن با عاریه دادن گاو خود در زمانى دیگر؛ 2. وصلت میان دو خانواده با دادن دخترى و گرفتن دخترى دیگر.
-
اَلَش بِدَر
لهجه و گویش گنابادی
alashbedar در گویش گنابادی به دادن دختر یا پسر به یک خانواده به عنوان عروس یا داماد آن خانواده و گرفتن دختر یا پسر آن خانواده به عنوان داماد یا عروس خانواده خود گویند. در عین حال به سکس دو مرد یا دو زن با شرط عوض یعنی کردن همدیگر گویند.همجنس بازی با ...
-
به کول کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
کول گرفتن
-
سرانجام،()گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
به نتیجه رسیدن
-
هَفْنَ
لهجه و گویش گنابادی
hafna در گویش گنابادی یعنی به اندازه یک مشت ، مشت گرفتن برای قرار دادن چیزی داخل دست ، مشت کردن برای گرفتن چیزی
-
دور به دست افتادن
لهجه و گویش تهرانی
کنترل را به دست گرفتن
-
قَنبَرَک، ()زدن
لهجه و گویش تهرانی
زانو به بغل گرفتن،سر به گریبان بردن
-
تیشه رو به خود
لهجه و گویش تهرانی
کسی که به فکر منافع خود است