کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَلْبٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلب (دل)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qalb / del طاری: qalb / del طامه ای: qalb / del طرقی: qalb / del کشه ای: qalb / del نطنزی: qalb / del
-
سکه قلب
لهجه و گویش تهرانی
پول نا مرغوب
-
حضور قلب
لهجه و گویش تهرانی
با توجه
-
جستوجو در متن
-
دِل
لهجه و گویش بختیاری
del قلب.
-
صحنه سازی
لهجه و گویش تهرانی
قلب واقعیت
-
دِلْبَنْد
لهجه و گویش گنابادی
delband در گویش گنابادی یعنی جگر ، قلب
-
دل زیدَن (ز)
لهجه و گویش بختیاری
del zeydan 1. دل زدن، تپیدن قلب؛ 2. تردید کردن.
-
قُبِرْقَ
لهجه و گویش گنابادی
ghobergha در گویش گنابادی یعنی قفسه سینه ، دنده های دور قلب
-
جِگَرْ
لهجه و گویش گنابادی
jegar در گویش گنابادی یعنی قلب ، شجاعت ، جرئت ، خوشگل ، خوش بر و رو ، خوش اندام
-
ستینِ دل
لهجه و گویش بختیاری
setin-e del ستونِ دل، امید زندگى، قوت قلب(خطاب به فرزند گویند).setin-e delomi>:قوت قلبمى، امید زندگىام هستى.>
-
جو
لهجه و گویش گنابادی
jouw در گویش گنابادی به معنای ای جان ، جان ، آفرین ، احسنت ، دل و قلب ،واژه ای است که برای ابراز در موقعیت شهوت انسان با دیدن زن یا دختر یا پسری خوشگل بکار میرود.