کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قير پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قیر
لهجه و گویش بختیاری
qir تند، سریع، زود. be qir row-o be qir vorgard>:سریع برو و زود برگرد> .
-
مث قیر
لهجه و گویش تهرانی
سیاه
-
قیر خاکستر
لهجه و گویش تهرانی
مخلوط قیر و خاکستر برای نشاندن الماس و فلزات برای حکاکی
-
جستوجو در متن
-
قیراندود
لهجه و گویش تهرانی
پوشیده با قیر
-
زِفت
لهجه و گویش تهرانی
قیر،صمغ،آمیزه صمغ و مازو داروی کچلی/ بخیل ، آدم خشن .
-
قیل
لهجه و گویش بختیاری
qil 1. گود، عمیق i čâ xeyli qila>:این چاه خیلى عمیق است> ؛ 2. قیر.
-
چُکیدى به قیل؟
لهجه و گویش بختیاری
čokidi be qil? 1. به قیر فرو رفتى؟ 2. (کنایى) کسى کهپى انجام کارى برود و دیر برگردد.
-
چُکیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čokidan فرو رفتن هر چیزِ نوکتیز مانند میخ وسوزن در بدن، فرو رفتن پا در گِل و قیر ومانند آنčokid be gel> :به گِل فرو رفت؛xâr čokid be pâm:خار به پایم فرو رفت> .