کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوچ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: quč طاری: qüč طامه ای: qüč طرقی: qöč کشه ای: qüč نطنزی: quč
-
قوچ
لهجه و گویش بختیاری
quč/qurč قوچ، گوسفند نر.
-
قوچ
لهجه و گویش تهرانی
گوسفند نر
-
واژههای مشابه
-
بَرَه قوچ
لهجه و گویش بختیاری
bara-quč برّه نر یکساله.
-
گُنِّ قوچ
لهجه و گویش بختیاری
gonn-e quč بیضه قوچ، دُنبلان.
-
جستوجو در متن
-
بُق بَرّى
لهجه و گویش بختیاری
boq-barri صدایى که گوسفند نر یا قوچ به هنگام جفتگیرى از گلو خارج کند.
-
لیت
لهجه و گویش بختیاری
lit آلت تناسلى گاو، بز نر و قوچ.
-
قِزا قورتِکى
لهجه و گویش بختیاری
qezâ-qurteki ناگهانى، اتفاقى. qeza-qurteki i quč-e šekâr kerd>:برحسب اتفاق این قوچ را شکار کرد> .