کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل تورم یا باد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قاْبِلْ
لهجه و گویش گنابادی
ghabel در گویش گنابادی یعنی ارزش ، قیمت ، خوب ، کاردرست ، لایق ، معمولا برای تعارف بکار میرود در هنگام گرفتن ثمن در بیع
-
جستوجو در متن
-
لایى لایى
لهجه و گویش بختیاری
lâi-lâi گلودرد همراه با تورم، (یا) اُریون.
-
پیلَه دِنُّون
لهجه و گویش بختیاری
pila-dennun پیله دندان، تورم بخشى از صورت به سبب چرک کردن دندان.
-
بُغ کردن
لهجه و گویش تهرانی
باد کردن
-
باد صَرَصر
لهجه و گویش تهرانی
باد تند و سخت، کنایه از آدم یا حیوان چابک و سریع
-
آماسیدن
لهجه و گویش تهرانی
باد کردن
-
فین ،فین کردن
لهجه و گویش تهرانی
باد را با فشار از بینی بیرون کردن
-
قر شدن
لهجه و گویش تهرانی
باد فتق پیدا کردن
-
قلنبه،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
باد کردن
-
هُفُّ لیل
لهجه و گویش بختیاری
hoff-o-lil گردوخاک همراه با باد یا توفان.
-
باد داْ
لهجه و گویش گنابادی
badda در گویش گنابادی یعنی سوتی دادن ، اشتباه کردن
-
پوف، پُف
لهجه و گویش تهرانی
فوت کردن و دمیدن،باد
-
سوا کردن
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن:از خودش باد سوا می کرد/جدا کردن:خرج را ()،آخور را()
-
قلم کردن یا قلم خوردن
لهجه و گویش تهرانی
دونیم کردن، یا دونیم شدن