کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل انجام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قاْبِلْ
لهجه و گویش گنابادی
ghabel در گویش گنابادی یعنی ارزش ، قیمت ، خوب ، کاردرست ، لایق ، معمولا برای تعارف بکار میرود در هنگام گرفتن ثمن در بیع
-
جستوجو در متن
-
بیْمُوْچَکْ
لهجه و گویش گنابادی
bimowchak در گویش گنابادی یعنی قایمکی و پنهانی انجام دادن کاری ، مخفیانه انجام دادن کاری
-
اَزْ سَرْ واْکِرْدَ
لهجه و گویش گنابادی
az sar wakerda در گویش گنابادی یعنی کاری را انجام دادن یا انجام ندادن ، پیچاندن کسی که پیگیر انجام کاری از طرف مفرد شخص اول است ، رد کردن درخواست
-
کِرْدِی
لهجه و گویش گنابادی
kerdey در گویش گنابادی یعنی کار ، فعالیت ، اقدام ، عمل ، حرکت ، جنبش ، واکنش ، کاری که امروز انجام شده یا باید انجام می پذیرفت.
-
پِلَش
لهجه و گویش گنابادی
pelash در گویش گنابادی یعنی کثیف ، کنایه از کسی که کاری را که میشود تمیز انجام داد کثیف انجام میدهد.
-
دِسْتِچِمُوْک
لهجه و گویش گنابادی
destechemouwk در گویش گنابادی یعنی دست به فرمان ، مهارت ، تبحر ، احاطه ، خبرگی در انجام فعالیتی ، زبردستی و زیرکی در انجام کار
-
بُکُن
لهجه و گویش گنابادی
bokon در گویش گنابادی یعنی انجام بده ، فاعل در سکس ، فاعل در انجام کاری ، اهل کاری
-
ور گذار کردن
لهجه و گویش تهرانی
انجام تکلیف
-
وَرگزار کردن
لهجه و گویش تهرانی
برگزار کردن، انجام تشریفات
-
کردن
لهجه و گویش بختیاری
kerdan کردن، انجام دادن.
-
حمالی مفت
لهجه و گویش تهرانی
کار مجانی انجام دادن
-
مُوس مُوس
لهجه و گویش گنابادی
mosmos در گویش گنابادی در گویش گنابادی به تعلل کردن در انجام کاری و صبر و تفکر بیش از حد قبل از انجام کار گویند.
-
مِشِدْ
لهجه و گویش گنابادی
meshed در گویش گنابادی یعنی میشود ، انجام میپذیرد ، آیا ممکن است؟
-
مِکیْ
لهجه و گویش گنابادی
meki در گویش گنابادی یعنی میکرد ، انجام میداد ، به سرانجام میرساند