کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرو رفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فرو غلتیدن
لهجه و گویش تهرانی
پایین افتادن
-
فرو بردن (غذا)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: feru hâdehi طاری: foru tây(mun) طامه ای: qurt dâɂan طرقی: föru tâymun کشه ای: foru tâymun نطنزی: qurt dâɂan
-
جستوجو در متن
-
عُنُقْ
لهجه و گویش گنابادی
onogh در گویش گنابادی یعنی بد خلق ، بد اخلاق ، غمگین ، در خود فرو رفته ، اندوهگین
-
لُوپِیْچ
لهجه و گویش گنابادی
louwpeych در گویش گنابادی یعنی غمگین ، در فکری فرو رفته ، متفکر ، افسرده ، نادم و پشیمان
-
پوچلک
لهجه و گویش گنابادی
pwchelouk در گویش گنابادی یعنی چروک ، چروکیده ، درهم فرو رفته و نامرتب
-
کِنْدوْل
لهجه و گویش گنابادی
kendoul در گویش گنابادی یعنی کنده کاری شده ، کنده شده ، حفاری شده ، سوراخ فرو رفته در خاک یا سنگ یا وسایل ، از کار افتاده ، تخریب شده
-
لَحْمُوْکْ
لهجه و گویش گنابادی
lahmouwk در گویش گنابادی یعنی زیاد رسیده(میوه ها)، لعبوک ، فرو رفته و نرم شده ، در حال فساد و فاسد شدن ، اولین مرحله فساد در میوه ها یا غذاها را لحموک گویند.