کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فربه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پَروار
لهجه و گویش بختیاری
parvâr پروار، فربه.
-
چاقالو
لهجه و گویش تهرانی
چاق، فربه
-
سُرومُروگنده
لهجه و گویش تهرانی
سرحال و شاداب و فربه و سلامت
-
تَلان
لهجه و گویش تهرانی
راه رفتن آدم فربه
-
مَسّ
لهجه و گویش بختیاری
mass 1. مست؛ 2. فَربه، سرحال.
-
پَروار بَسَّن
لهجه و گویش بختیاری
parvâr bassan پروار بستن، فربه کردن گوسفندان در طویله در طول زمستان.
-
شیرمست
لهجه و گویش تهرانی
بچهای که از شیر مست و فربه شده،بره سیر و سرحال
-
چاق
لهجه و گویش بختیاری
čâq 1. چاق، فربه؛ 2. سالم؛ 3. آماده کار.
-
چاق کِردن
لهجه و گویش بختیاری
čâq kerdan 1. فربه کردن، پروار کردن؛ 2. آماده کردنقلیان و چپق؛ 3. تیز کردن لپک در گاوآهن؛4. زِبْر کردن مجدد سطح سنگ آسیاب؛5. معالجه کردن بیمار domâqet čâqa>:حالت خوب است؟ سالمى؟> .