کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عهده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پس برآمدن
لهجه و گویش تهرانی
مقابله کردن، از عهده برآمدن
-
اُدَ زَمون
لهجه و گویش بختیاری
o:da-zamun به عهده گرفتن، تعهد کردن، :o:da zamun nakerdoma>تعهدنکردهام> .
-
ورْمُخْت
لهجه و گویش گنابادی
warmokht در گویش گنابادی یعنی بر عهده ، مسئولیت بر دوش کسی گذاشتن ، مسئول و مدیر قرار دادن
-
جُفت گا
لهجه و گویش بختیاری
joft-gâ 1. یک جفت گاو نر؛ 2. واحد مساحت درکشاورزى که تقریبا برابر با 8 هکتار است،مقدار زمینى که کشاورز با یک جفت گاوِکارى از عهده کشت آن برآید.