کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علامت
لهجه و گویش تهرانی
آلت فلزی تیغه دار در عزاداری که در جلوی دسته سینه زنی حمل میشود
-
جستوجو در متن
-
ب-:بخور، بدو، بکن، بزن(و بهادر)، بریز، بجنب، بپا (مراقب)، بخواب (تاشو:پاشنه بخواب)
لهجه و گویش تهرانی
علامت فاعلی
-
خیط،یک خیط،دوخیط ،سه خیط
لهجه و گویش تهرانی
علامت گروهبانی
-
زانوی غم بغل گرفتن/کردن
لهجه و گویش تهرانی
علامت عزا بوده
-
بیاه،بیلاخ
لهجه و گویش تهرانی
علامت انگشت شصت
-
مُهر کردن
لهجه و گویش تهرانی
نشان کردن،علامت گذاری ،بستن در کوزه
-
خط و نشون،() کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
علامت،تهدید،تهدید کردن.
-
گل گیس
لهجه و گویش تهرانی
گیسوان مشکی و پرپشت ، علامت شادی و زنده دلی
-
هُوکْ
لهجه و گویش گنابادی
houwk در گویش گنابادی یعنی ای بابا ، عجب ، چه عجب ، علامت تعجب از کاری
-
ب-
لهجه و گویش تهرانی
علامت استمرار و اسم فاعل: (بخور) (برو) (بزن) ،حالا نزن و کی بزن
-
رَدْ
لهجه و گویش گنابادی
rad در گویش گنابادی یعنی دست به دست دادن به نفر کناری ، پس دادن ، برگشت ، نشان ، علامت باقی مانده ، دادن ، عبور ، رفتن ، نفهمیدن
-
جُوْغَنْ
لهجه و گویش گنابادی
jouwghan در گویش گنابادی یعنی علامت ، نشانه ، تورفتگی ، کنده کاری هایی که روی سنگ انجام میگرفته و نشانه وجود گورها یا قبرستانهای گبری در آن نزدیکی است.
-
داغ
لهجه و گویش گنابادی
dagh در گویش گنابادی یعنی ننگ ، زدن علامت بردگی یا مالکیت بر بدن انسان یا حیوان ، غصه در مرگ عزیزان داشتن ، عذاب و شکنجه ، دل شکستگی و درد فراق ، گرم کردن ، حرارت دادن