کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصبي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جوشی
لهجه و گویش تهرانی
عصبی
-
جوشی شدن
لهجه و گویش تهرانی
عصبی شدن
-
سگ شدن
لهجه و گویش تهرانی
عصبی و پرخاشگر شدن
-
مگسی،() شدن
لهجه و گویش تهرانی
عصبانیت، اوقات تلخی/عصبی شدن
-
کفری
لهجه و گویش گنابادی
kofri در گویش گنابادی یعنی عصبانی ، عصبی ، خشمگین ، ناراحت
-
کاس کردن
لهجه و گویش بختیاری
kâs kerdan 1. کر کردن؛ 2. بیزار کردن؛ 3. عصبى کردن.
-
کُم کردن
لهجه و گویش بختیاری
kom kerdan تاول زدن دهان اسب بر اثر عصبى شدن (اگر به یکى از دو اسب در کنار هم بسته شده جو دهند و به دیگرى ندهند، آنکه محروم از خوردن بوده عصبى مىشود و دهانش تاول مىزند و از خوراک مىافتد. براى بهبود حال چنین اسبى به او جو و کشمش دهند و اگر خوب نشد تاو...
-
پُرْجُوْش
لهجه و گویش گنابادی
porjowsh در گویش گنابادی یعنی زیاد تر از زمان لازم برای پخت پخته شده ، غم و اندوه زیاد ، عصبی ، جوش های زیاد در صورت