کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عزیز،عزیز جون
لهجه و گویش تهرانی
مادر بزرگ یا مادر زن/شوهر،خطاب محبت آمیز به کسی
-
عزیز کرده
لهجه و گویش تهرانی
لوس ،فرد مورد توجه
-
عزیز دُر دونه ،()حسن کبابی
لهجه و گویش تهرانی
محبوب،سوگلی،بچه لوس و عزیز کرده ،محبوب
-
جستوجو در متن
-
دُردونه
لهجه و گویش تهرانی
عزیز کرده
-
نور چشمی
لهجه و گویش تهرانی
عزیز کرده
-
نور دیده
لهجه و گویش تهرانی
عزیز کرده
-
جون جیگر
لهجه و گویش تهرانی
خیلی عزیز
-
شاه پسر ،شاپسر
لهجه و گویش تهرانی
پسر عزیز
-
یکی یه دونه،یکی یدونه
لهجه و گویش تهرانی
لوس و عزیز،محبوب،سوگلی.
-
نازِلو بَوَه
لهجه و گویش بختیاری
nâzelu-bava نازک نارنجى، عزیز دُردانه.
-
آقُوْ
لهجه و گویش گنابادی
aghow در گویش گنابادی یعنی آقا ، بزرگوار ، گرانقدر ، عزیز ، دوست ، رفیق
-
جون جون
لهجه و گویش تهرانی
فرد خیلی عزیز،پاسخ به فرد مخاطب ،اظهار خوشی
-
گُکْ یا گُوْک
لهجه و گویش گنابادی
gok or gouwk در گویش گنابادی به عنوان پسوند به کار میرود و به معنای کوچک ، بچه کوچک ، عزیز ، نازنین ، فرزند
-
بازِنْجُو
لهجه و گویش گنابادی
bazenjow در گویش گنابادی یعنی بادمجان ، همراه با زن عزیز ، همراه با عشق خود بودن ، همراهی با همسر بصورت خبری این کلمه در این معنی به کار میرود، زنجان