کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزاداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اِزا دارى
لهجه و گویش بختیاری
ezâ-dâri عزادارى.
-
یقه چاک،()دادن
لهجه و گویش تهرانی
عزاداری،شیفتگی
-
غلاغها سیا میپوشند
لهجه و گویش تهرانی
عزاداری قلابی
-
حیدر مدد
لهجه و گویش تهرانی
نوعی عزاداری در ماه محرم
-
سینه زدن، سینه زنی
لهجه و گویش تهرانی
زدن بر سینه در مراسم عزاداری
-
دُوالالى
لهجه و گویش بختیاری
duâlâli نام نوعى مراسم عزادارى براى جوانانتازه مرده که کنار کوشک آنها برگزارمىشود.
-
زنجیر زدن ، زنجیر زنی
لهجه و گویش تهرانی
عزاداری : زدن زنجیرهای دسته دار به پشت
-
نخل
لهجه و گویش تهرانی
اتاقک چوبی تزئین شده که در ایام عزاداری روی شانه حرکت دهند.
-
وَرْخُنْدَ
لهجه و گویش گنابادی
warkhonda در گویش گنابادی یعنی مطالعه ، کتابخوانی ، روضه ، سوگواری ، عزاداری برای مَیِّتْ
-
علامت
لهجه و گویش تهرانی
آلت فلزی تیغه دار در عزاداری که در جلوی دسته سینه زنی حمل میشود
-
اَلَم
لهجه و گویش بختیاری
alam علم، پرچم (تکه پارچه مثلث شکلى به رنگ سبز یا مشکى که بر سرِ چوب کنند).سبز آن روى برخى بامها افراشته مىشودو همیشگى است، سیاه آن مخصوص عزادارى و موقت است.
-
کُتَل بَسَّن
لهجه و گویش بختیاری
kotal bassan نوعى عزادارى براى مرده جوان (در این مراسم اسبى را زین کنند و با پارچههاى رنگین زینت کنند و چند زن در کنار آن مویه سردهند و شعرهایى در وصف جوان مرده خوانند).