کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طلوع کردن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bar bemiyan طاری: oxdow vašt(mun) طامه ای: oxdö pokâtan طرقی: oxdow vaštmun کشه ای: oxdow vaštmun نطنزی: oftow boqâtan
-
طلوع خورشید
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: sorxi-ye oxtow طاری: sohb-e zü/ niš-e oxdov طامه ای: niš-e oxdow طرقی: saroxdow /qors-e sobh کشه ای: sepida نطنزی: allatolu
-
جستوجو در متن
-
شبگیر کردن
لهجه و گویش تهرانی
حرکت در شب و قبل از طلوع صبح رسیدن
-
وَرْنومِدَ
لهجه و گویش گنابادی
warnwmeda در گویش گنابادی یعنی آماده نشده است ، محیا نیست ، (خورشید)طلوع نکرده است ، نتوانسته است ، توانش را نداشته است.
-
اَفْتُوْ زِدَ
لهجه و گویش گنابادی
aftowzeda در گویش گنابادی یعنی آفتاب سوخته ، طلوع آفتاب ، گرما زده
-
اَفتُومار
لهجه و گویش گنابادی
aftomar در گویش گنابادی این واژه به معنای دم صبح میباشد و به روشنایی قبل از طلوع خورشید اطلاق میگردد.اَفتوومار تلفیق دو واژه آفتاب و مار میباشد.این واژه از اینجا بوجود آمده که مارها و بسیاری خزندگان شکارچی ، بیشتر در شب ها به شکار میروند و در روزها ب...