کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خِفَت طلب
لهجه و گویش تهرانی
کسی که خود را پست میکند
-
خواری طلب
لهجه و گویش تهرانی
خفت طلب
-
جستوجو در متن
-
خیر کردن/دادن
لهجه و گویش تهرانی
بخشیدن تتمه طلب ( بازار)
-
حق و حساب
لهجه و گویش تهرانی
طلب ،رشوه،دستلاف
-
له له زدن/کردن
لهجه و گویش تهرانی
طلب شدید،خیلی مایل بودن/ تشنه بودن
-
واسْتُونْدَن
لهجه و گویش گنابادی
wastondan در گویش گنابادی یعنی گرفتن ، طلب کردن ، خواستن
-
قالْتاْق
لهجه و گویش گنابادی
ghaltagh در گویش گنابادی یعنی پدر سوخته ، آب زیر کاه ، زرنگ ، فرصت طلب
-
بوجار لنجون
لهجه و گویش تهرانی
بوجار لنجان، کسی که هر طرف باد میاد، بادش میدهد،فرصت طلب.
-
بِهَم بِدَر
لهجه و گویش گنابادی
beam bedar در گویش گنابادی کنایه از آزاد شدن ذمه یک مدیون در قبال طلب یا تلافی کردن کار بد یک شخص دیگر گفته میشود ، تهاتر ، تلافی شدن دو کار یا دو چیز در برابر یکدیگر
-
اَویْزوْ
لهجه و گویش گنابادی
awizw در گویش گنابادی یعنی به هم وابسته ، به هم پیوسته ، عشق و وابستگی ، آویزان ، امید در طلب نیاز و کمک از کسی داشتن
-
مَسْتُوم
لهجه و گویش گنابادی
mastom در گویش گنابادی به معانی مست هستم با مسکرات ، میخواستم ، طلب داشتم ، مست هستم با برانگیختگی شهوت جنسی ، عاشق هستم ، میباشد.