کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبل های یک طرفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طبل توخالی
لهجه و گویش تهرانی
فقط هیاهو و صدا کرد
-
جستوجو در متن
-
مِندُو
لهجه و گویش گنابادی
mendouw در گویش گنابادی به ترکیب کاه و خاک و ساختن گِل از این دو گویند که برای پوشش بام های قدیمی بکار میرود و کاربردی شبیه ایزودگام دارد.معمولا هر یک سال یا هر چند سال باید کاهگل بام های قدیمی تجدید شود.
-
هُیْ
لهجه و گویش گنابادی
hoy در گویش گنابادی یعنی آهای ، های. این واژه برای اشاره کردن و جلب توجه کسی به سخن مخاطب یا خود مخاطب بکار میرود.در گویش گنابادی یک واژه آوایی میباشد.
-
غور
لهجه و گویش گنابادی
ghouwr شهر باستانی غور که خرابه های آن در ده کیلومتری گناباد واقع است و این شهر هم در زیر خاک مدفون میباشد.دلیل نابودی این شهر در دست نیست ولی احتمال آن میرود که در یک جنگ نابود شده است.
-
خُورجی
لهجه و گویش گنابادی
khorji در گویش گنابادی به کیسه های بافتی ای گویند که بر پشت الاغ یا دوچرخه می اندازند تا وسایل خود را در آن قرار دهند و دارای حداقل دو جیب بزرگ میباشد که هر جیب در یک طرف چرخ یا الاغ قرار میگیرد تا تعادل آن حفظ گردد و نیفتد.
-
کفتر(انواع)
لهجه و گویش تهرانی
سفید، سیاه، سبز، هما، پشتدار، خال کمر، خال سبز، پیس، شازده، یک کتی، لک توش، سوسکی، چلچلهای، غازی، گرگی، کله دم سبز، سینه دم سیاه، سینه دم قهوهای، کله برنجی، قرمز، زرد، چاهی، سوری،پلنگ، ابلق، سوسکی، آینهای.کفتر های غیر پرشی=ماهو، دم چتری، فری و ه...
-
تَقِز
لهجه و گویش گنابادی
taghez در گویش گنابادی یعنی زنجره/ جیرجیرک وحشی گونه ای از حشره دارای دوچشم که با فاصله از هم بر روی سر قرار دارد و دو بال شفاف با رگه های. زیاد بیشترین مدت عمر به صورت لارو در زیر خاک و لابه لای پوسته درختان سپری می شود که بعضا تا 17 سال نیز در بعضی...
-
بُز دِ مِیدوو بِچِه یِش دِ دِگدوو
لهجه و گویش گنابادی
boz de meydo , becheyesh de degdo یک ضرب المثل گنابادی میباشد و کنایه از این است که مادر سرگرم کارهای خودش است و توجهی به بچه ندارد و نمیداند بچه هایش چکار میکنند و چه خطراتی بچه یا بچه ها را تهدید میکند. بز در بیرون و بچه اش در اتاقک طبخ غذا در غذاپ...
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...