کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبل های کاسه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طبل توخالی
لهجه و گویش تهرانی
فقط هیاهو و صدا کرد
-
جستوجو در متن
-
زِیْرِسَرْ دِشْتَ
لهجه و گویش گنابادی
zeir sar deshta در گویش گنابادی یعنی قصد نتیجه ای داشتن ، تفکری که هنوز وارد مرحله عمل نشده است ، تصمیم داشتن ، کاسه زیر نیم کاسه داشتن ، تحت نظر داشتن
-
باد مِدِدْ
لهجه و گویش گنابادی
badmeded در گویش گنابادی یعنی یک جای کارش می لنگد ، کاسه ای زیر نیم کاسه دارد ، غیر قابل اعتماد بودن
-
کاسه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kâsa طاری: kâsa طامه ای: kâsa طرقی: kâsa/ ǰum کشه ای: kâsa نطنزی: kâsa
-
تاس
لهجه و گویش گنابادی
tas در گویش گنابادی یعنی کاسه ای که بزرگ تر از پیاله و از جنس مس است.
-
اِلهاک دیو
لهجه و گویش تهرانی
از دیو های افسانه ای،تشبیه توهین آمیز
-
دل ای دل،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
ترجیع بند تصنیف های قدیمی،علافی
-
پا چکمه ای
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که روی پنجه های پا و انگشتانش پر روییده
-
خیارک
لهجه و گویش تهرانی
کیاهی خودرو با میوه سمی/ورم چرکی در بدن/برجستگی استوانه ای/ورم غده های کشاله ران
-
طِغار
لهجه و گویش گنابادی
teghar ظروف سفالی ای است بزرگتر از کاسه که برای خوردن آش در گناباد استفاده میشود و چند نفر همزمان در آن آش میخورند. طغار را همچنین برای مالیدن قوروت گوسفندی در آن همراه آب برای گرفتن کشک استفاده میکنند.
-
دِیزَق
لهجه و گویش گنابادی
deyzagh دیزق شهری بوده در پنج کیلومتری غرب گناباد که قنات دیزق نیز از آنجا میگذرد و در زمان ساخت این شهر باستانی ای قنات حفر شده است.این شهر باستانی به علت زلزله ای بزرگ که در آن زمان رخ داده ویران شده و خرابه های آن به مرور زمان بر اثر طوفان شن زیر ...
-
تابستان گرمترین فصل سال است (/ در تابستان گرما بیش از فصل های دیگر است).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tâbessun garmtarin fasl-e sâl-a. طاری: tâbassun garmtarin fasl-e sal-a. طامه ای: tâbessun garmâ viš-e faslâ-ye ebi-ye (/-ya). طرقی: tâbassun garmtarin fasl-e sal-a. کشه ای: tâbassun garmtarin fasl-e sâl-a. نطنزی: tâbessun garmtar az faslâ-ye...
-
پَشَن
لهجه و گویش گنابادی
pashan شهری باستانی مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد که در چهل کیلومتری شرق گناباد واقع است.خرابه های این شهر در اطراف تپه ای باستانی قرار گرفته است که این تپه هم باستانی میباشد و کهن تر از شهر پشن بوده و قبل از ساخت شهر پشن وجود داشته است و قدمت آن م...
-
خُورجی
لهجه و گویش گنابادی
khorji در گویش گنابادی به کیسه های بافتی ای گویند که بر پشت الاغ یا دوچرخه می اندازند تا وسایل خود را در آن قرار دهند و دارای حداقل دو جیب بزرگ میباشد که هر جیب در یک طرف چرخ یا الاغ قرار میگیرد تا تعادل آن حفظ گردد و نیفتد.