کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضعف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ضعف کردن
لهجه و گویش تهرانی
از حال رفتن
-
ضعف رفتن دل
لهجه و گویش تهرانی
خیلی علاقه داشتن
-
غش و ضعف
لهجه و گویش تهرانی
نهایت علاقه
-
جستوجو در متن
-
دو دو زدن
لهجه و گویش تهرانی
حرکت سریع چشم از ضعف،حالت ضعف و لاغری
-
قورِکى کردن
لهجه و گویش بختیاری
qureki kerdan از گرسنگى ضعف کردن.
-
پیری و کوری
لهجه و گویش تهرانی
دوران ضعف
-
زَف قیلون
لهجه و گویش بختیاری
zaf qeylun ضعف غلیان، صبحانه.
-
زَف کردن
لهجه و گویش بختیاری
zaf kerdan ضعف کردن، از حال رفتن.
-
اُردک از ک.ن پریدن
لهجه و گویش تهرانی
نهایت بدبختی و ضعف
-
دودوزدن(چشم)،دویدن
لهجه و گویش تهرانی
لرزان بودن چشم از ضعف
-
ریسه رفتن
لهجه و گویش تهرانی
غش و ضعف از خنده یا گریه
-
کور مکوری
لهجه و گویش تهرانی
دارای ضعف بینایی
-
رگ خواب
لهجه و گویش تهرانی
نقطع ضعف: () کسی را زدن، () کسی را گیر آوردن
-
چُلیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čolidan به سبب سستى و ضعف بدن به زمینافتادن ez pâ čolid>:از پا درآمد>