کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیب رو به مشرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیب رو به مشرق
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: oxtowru طاری: oxdowrü طامه ای: oxdowru طرقی: oxdowrü کشه ای: oxdowri نطنزی: oftowru
-
جستوجو در متن
-
آفتاب رو
لهجه و گویش تهرانی
نور گیر ،رو به جنوب
-
به رخ کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
به رو آوردن
-
رو به قبله
لهجه و گویش تهرانی
مشرف به موت
-
به روغن سوزی افتادن
لهجه و گویش تهرانی
رو به خرابی بودن
-
تیشه رو به خود
لهجه و گویش تهرانی
کسی که به فکر منافع خود است
-
دَمَر، دَمَرو، دیمرو
لهجه و گویش تهرانی
به رو به زمین خوابیده، به پشت، وارونه ، برعکس طاقباز
-
زُق
لهجه و گویش بختیاری
zoq 1. ذوق، خوشحالى؛ 2. حالت خارش درزخم رو به بهبود.
-
شیوید
لهجه و گویش بختیاری
ši:vid از هم پاشید، به هم خورد، زیر و رو شد.
-
رو دادن به کسی
لهجه و گویش تهرانی
کسی را گستاخ کردن
-
حلال کردن
لهجه و گویش تهرانی
نجات دادن نعمت از حرامی، ذبح حیوان رو به مرگ
-
سنگ کسی رو به سینه زدن
لهجه و گویش تهرانی
طرفدار کسی بودن
-
زیت
لهجه و گویش بختیاری
zit پیش افتاده، پر رو (لفظى است که بیشترخطاب به دختران گویند).
-
کاردی،کاردی شدن
لهجه و گویش تهرانی
حیوانی که رو به مردن است و باید آنرا حلال کنند.