کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکستن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: behmari طاری: hemard(mun) طامه ای: hamardan طرقی: hemardmun کشه ای: hemardmun نطنزی: hamardan
-
شکستن
لهجه و گویش تهرانی
از دست دادن تحمل، اعتراف زیر شکنجه،پاره کردن میوه
-
واژههای مشابه
-
تخم شکستن
لهجه و گویش تهرانی
تخمه شکستن
-
کوزه شکستن
لهجه و گویش تهرانی
پشت سر کسی کوزه شکستن برای برنگشتن او#آب پاشیدن
-
رگ قولنج،()شکستن
لهجه و گویش تهرانی
استخوانهای پشت را به صدا درآوردن جهت رفع خستگی
-
لب نون شکستن
لهجه و گویش تهرانی
تکه نانی کندن و خوردن،نان و نمک
-
شاخ دیو را شکستن
لهجه و گویش تهرانی
کار مهم کردن
-
تَک/تنگ چیزی را شکستن
لهجه و گویش تهرانی
تعدیل کردن و عوض کردن وضع،
-
کاسه کوزه سر کسی شکستن
لهجه و گویش تهرانی
گناه را به گردن کسی انداختن.
-
جستوجو در متن
-
تُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
tolok در گویش گنابادی یعنی شکستن ، صدای شکستن چیزی ، از هم پاشیدن
-
اِشگَسَّن
لهجه و گویش بختیاری
ešgassan شکستن.
-
اِشگِنادَن
لهجه و گویش بختیاری
ešgenâdan شکستن.
-
اشکاندن،شکوندن،شیکوندن
لهجه و گویش تهرانی
شکستن