کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شش شاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شِش
لهجه و گویش بختیاری
šeš شپش.
-
شَش
لهجه و گویش بختیاری
šaš شِش (عدد).
-
ریه (شش)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: riya طاری: šoš طامه ای: riya طرقی: sina کشه ای: šoš نطنزی: riya
-
شش انداز
لهجه و گویش تهرانی
خورش مغزگردوی کوبیده،رب انار/پیاز،تخم مرغ،شکر /نمک
-
شش دانگ
لهجه و گویش تهرانی
صد در صد
-
خورش شش انداز
لهجه و گویش تهرانی
نوعی خورش متشکل از شش جز
-
تاس شش رو
لهجه و گویش تهرانی
تاسی که شش طرف آن شش خال دارد
-
شش و جگر
لهجه و گویش تهرانی
جگر سیاه و سفید
-
جستوجو در متن
-
شاخ
لهجه و گویش بختیاری
šâx شاخ.
-
شاخ
لهجه و گویش گنابادی
shakh در گویش گنابادی یعنی هیزم چینی برای آتش
-
شاخ دِرووِردَن
لهجه و گویش بختیاری
šâx derowverdan 1. شاخ درآوردن؛ 2. (کنایى) بسیار تعجب کردن.
-
شاخ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: šâx طاری: šâx طامه ای: šâx طرقی: šâx کشه ای: šâx نطنزی: šâx
-
چار شاخ ،()ماندن
لهجه و گویش تهرانی
متعجب
-
شاخ شمشاد
لهجه و گویش تهرانی
قد بلند