کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروع به … کرد شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دِگِرِفْ
لهجه و گویش گنابادی
degeref در گویش گنابادی یعنی آتش گرفت ، سرایت کرد ، مستجاب شد(دعا)، اثر کرد ، موثر واقع شد ، گلاویز شد ، درگیر شد ، خشمگین شد ، عصبانی شد ، ناراحت شد.
-
وَرجُلیدی
لهجه و گویش گنابادی
warjolidi در گویش گنابادی یعنی تکان خورد ، حرکت کرد ، تمام شد ، به آخر رسید.
-
واناهادن
لهجه و گویش بختیاری
vânâhâdan شروع کردن، رها کردن، کتک زدن. vâ nâhâd be junes>:شروع به کتک زدن او کرد> .
-
گورش را گم کرد
لهجه و گویش تهرانی
گم و گور شد
-
زد به چاکِ (جده)
لهجه و گویش تهرانی
فرار کرد
-
روا سیا
لهجه و گویش بختیاری
ruâ siâ روباه سیاه (در باور مردم، کُرک بدنروباه سیاه به هنگام خطر عرق مىکند.در این باره ضربالمثلى نیز هست:mess-e ruâ kolkes araq kerd:مانند روباه کُرکش عرق کرد، یعنى متوجه خطر شد وخود را نجات داد).
-
وَکیْ
لهجه و گویش گنابادی
waki در گویش گنابادی یعنی باز کرد ، گشود ، کَند ، جدا کرد ، به کی ، به چه کسی ، چیدن میوه از درخت یا گل از شاخه
-
شیوید
لهجه و گویش بختیاری
ši:vid از هم پاشید، به هم خورد، زیر و رو شد.
-
مث روغن به زمین رفت
لهجه و گویش تهرانی
گم شد
-
شُکیدن
لهجه و گویش بختیاری
šokidan پرخاش کردن šokid bes>:به او پرخاش کرد> .
-
مزدش را کف دستش گذاشت
لهجه و گویش تهرانی
به جای نیکی ناسپاسی کرد
-
هووجه
لهجه و گویش بختیاری
howja احتیاج، نیاز howja-s be mo vas>:احتیاجش به من افتاد، نیازمند من شد> .
-
اَنَههُوشَه
لهجه و گویش بختیاری
anahuša سراسیمه، نفسزنان، به سرعت و بااشتیاق بهسوى چیزى رفتن. vâ anahuša owved min-e xuna> سراسیمهوارد خانه شد>.
-
کُت
لهجه و گویش بختیاری
kot 1. تکه، قطعه koti nun be mo>:تکهاىنان به من بده> ؛ 2. کت؛ 3. خم، دولاّ kot âvid>:خم شد> .
-
شِردال
لهجه و گویش بختیاری
šerdâl لباس پاره پاره، لباس تن کسى را پاره کردن piran-ese be gordas šerredâl kerd>:پیرهنش را به تنش پاره کرد> .