کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شد وامد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دیده شد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: didabebo طاری: bediyabo طامه ای: didabobo طرقی: beyniyâ/ didabebo کشه ای: didabebo نطنزی: didababo
-
گرفته شد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hâgiriyâ طاری: hâgiriyâ طامه ای: gitabobo طرقی: hâgiriyâ کشه ای: --------- نطنزی: geretababo
-
گفته شد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bevâǰiyâ طاری: bevâǰiyâ طامه ای: vâtabobo طرقی: bevâǰiyâ کشه ای: bevâǰiyâ نطنزی: vâtababo
-
انداخته شد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: darxossabebo طاری: darxosiyâ طامه ای: darxossabobo طرقی: derkat کشه ای: derkat نطنزی: darxossababo
-
خورده شد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xardabebo طاری: bexoriyâ طامه ای: xârdabobo طرقی: bexoriyâ کشه ای: bexiriyâ نطنزی: xordababo
-
تِیْ شُدَ
لهجه و گویش گنابادی
tey shoda در گویش گنابادی یعنی تمام شده ، مقطوع ، مردن ، فوت شدن
-
چپروک شد
لهجه و گویش گنابادی
cheperok shoda غش کردن ، بی حال شدن ، شکست و عدم موفقیت در کاری
-
دستش رو شد
لهجه و گویش تهرانی
رسوا شد
-
چرتش پاره شد
لهجه و گویش تهرانی
بور شد، دمق شد
-
قصه اش کوتاه شد
لهجه و گویش تهرانی
مُرد،تمام شد
-
شد و نشد
لهجه و گویش تهرانی
وقوع یا عدم وقوع
-
شصتش باخبر شد
لهجه و گویش تهرانی
فهمید
-
طاق شدن،طاقتش طاق شد
لهجه و گویش تهرانی
بی تحمل شدن
-
همین که (/ تا) مرا دید، پنهان شد.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nezen ke men-eš bedi, qâyem bebo. طاری: hamin go mun-eš bedi, qâyem bebo. طامه ای: hamin ko mun-e bodi, qâyam bobo. طرقی: hamin ke mon-eš bedi, qâyem bebo. کشه ای: tâ mu-š bedi, qâyem bebo. نطنزی: tâ mon-eš badi, qâyam babo.
-
حیف از (/ حیف) این پیراهن (= معرفه) که پاره شد.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: heyf-e ne(n) pirun ke bederniyâ / pâra bebo. طاری: hayf-e in perun go behvariyâ / pâra bebo. طامه ای: heyf-e ni pirone ke pâre bobo. طرقی: hayf-e in pörâhune ke behvariyâ / pâra bebo. کشه ای: hayf-e in porun go behvariyâ / pâra bebo. نطنزی: ...