کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاش
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čor طاری: pišow طامه ای: čor طرقی: čor کشه ای: čor نطنزی: čor
-
شاش
لهجه و گویش بختیاری
šâš شپشک حبوبات و غلات.
-
واژههای مشابه
-
شاش خالی
لهجه و گویش تهرانی
ادرار/بی ارزش
-
شاش بن آویدن
لهجه و گویش بختیاری
šâš-ban ǎvidan شاشبند شدن.
-
شاش بند،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
کسی که از ترس ادرارش بند آمده .به او نمک یاآب انگشتر طلا میدهند
-
شاش کف کردن
لهجه و گویش تهرانی
بالغ شدن
-
جستوجو در متن
-
زهراب
لهجه و گویش تهرانی
پیشاب،شاش
-
چُرّ
لهجه و گویش بختیاری
čorr شاش، ادرار.
-
فِش، فِش فِش
لهجه و گویش تهرانی
صدای شاش یا
-
چُر خالی
لهجه و گویش تهرانی
ادرار کوچک ـ شاش
-
خالی
لهجه و گویش تهرانی
تنها ،بدون چیزی :نان خالی، دست خالی، شاش خالی
-
لولو
لهجه و گویش گنابادی
lwlw در گویش گنابادی یعنی دستشویی داشتن ، شاش ، نام یک دیو باستانی که از نام آن برای ترساندن کودکان برای نرفتن به تاریکی یا فضولی نکردن استفاده میشده است ، دیوی که کودکان را در جاهای خلوت و تاریک تنها گیر می آورد و میخورد.