کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تِنگ
لهجه و گویش بختیاری
teng سِفت، فشرده.
-
دو قبضه
لهجه و گویش تهرانی
سفت و محکم
-
مث چرم بلغار
لهجه و گویش تهرانی
خیلی سفت
-
چِغِر،چِغِرمه
لهجه و گویش تهرانی
سفت، سخت
-
گچ زنده
لهجه و گویش تهرانی
گچی که سفت می شود
-
سغ زدن
لهجه و گویش تهرانی
خوردن چیز سفت مانند نان
-
سَقَط
لهجه و گویش تهرانی
سفت و ضخیم ،نخاله
-
خیار چمبر/چنبر
لهجه و گویش تهرانی
نوعی خیار دراز و سفت
-
لَمَّه
لهجه و گویش بختیاری
lamma تخممرغ نارسى که پوستهاش هنوز سفت نشده باشد.
-
ماسیدن
لهجه و گویش بختیاری
mâsidan ماسیدن، بستن، سفت شدن.
-
چرم بلغار
لهجه و گویش تهرانی
چرم خیلی سفت
-
کِفت
لهجه و گویش تهرانی
سردوش ، شانه ، سفت ، کتف
-
تُرُسْ
لهجه و گویش گنابادی
toros در گویش گنابادی یعنی خاک سفت ، نوعی از خاک که چون سنگ سفت است و نه سنگ است و نه خاک و با آن نمیتوان گل درست کرد.
-
بار
لهجه و گویش تهرانی
مواد بستنی: بار سفت کردن= بستنی درست کردن
-
دِژ،دِج ،دِش
لهجه و گویش تهرانی
خاک چسبنده و سفت ،زمین سخت